معصومهمعصومه، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

معصومه طلا بلا

بدون عنوان

روز بیست وپنجم معصومه جون اولین سفرمون سه تایی به مشهد خونه آقاجون .بابا علی دانشگاه رضوی قبول شده می خوایم خونمون رو بیاریم مشهد. ...
14 آبان 1390

بدون عنوان

یه سلام مخصوص به مامانای عضو سایت یه سلام به مامانای گل ونینی های نازنازیشون .میخوام خاطرات دخترم رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد یه روز قشنگ تابستون ١٣٨٨ ازبخش صدای گریه ی نی نی میومد.این گل منه که داره گریه می کنه .دلم می خواد زود ترببینمش .بالاخره بعداز یه ساعت نینی اومد.بابای نی نی بایه دسته گل خیلی قشنگ اومده .عزیز جون وخاله ها هم هستن.خاله نیره هم گلدون خیلی زیبایی آورده خاله معصومه پلاک طلایی (وان یکاد) .دایی محمد برام آبمیوه آورده.خاله نیره تند تند نی نی روبوس میکنه میگه میخوام برم سفر. من ونینی وباباش عکس میاندازیم.انقدر نینی رودوست دارم که شب وقتی گریه می کنه خودم بغلش میکنم واصلا مامان رو صدانمیکنم. ...
14 آبان 1390
1